-
راز
دوشنبه 10 دیماه سال 1386 15:36
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم
-
رخ
دوشنبه 10 دیماه سال 1386 14:50
نو بهار است در انجا که بتابد رخ تو افتاب است در انجا که تو باشی بر ما
-
فراق
یکشنبه 9 دیماه سال 1386 23:07
فراقت در دلم اتش بپا کرد مرا در دشت تنهایی رها کرد دو صد نفرین به جان باغبانی که گلها را ز بلبل ها جدا کرد تو رابا دیگری دیدم که گرم گفتگو بودی با او اهسته می رفتی سراپا محو او بودی صدایت کردم وبر من چو بیگانه نگه کردی شکستی عهد دیرین راگنه کردی چه شبها را که من تنها به یاد تو سحر کردم چه عمری را که بیهوده به پای تو...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 دیماه سال 1386 23:28
هر کس به کسی نازدو ما هم به علی
-
جدایی
شنبه 8 دیماه سال 1386 22:56
هر در که زنم خانه رسوایی بود هر یار که دیدم بت هر جایی بود یک همدم دل نیافتم در همه عمر جز غم که مرا مونس تنهایی بود خدایا هر که با من اشنا شد دو روزی دیرو زود از من جدا شد نمی دانم از اول بی وفا بود و یا نازش کشیدم بی وفا شد در حیرتم از مرام این مردم پست این طایفه زنده کش مرده پرست تا هست به زلت بکشندش ز جفا تا مرد...
-
بی وفا
شنبه 8 دیماه سال 1386 22:33
و ای باران وای باران شیشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست خوبرویان جهان رحم ندارد دلشان باید از جان گذرد هر که شود عاشقشان روز اول که سرشتند زگل پیکرشان سنگی اندر دلشان بود همان شد دلشان اگر دریای دل ابی ست تویی فانوس شبهایش اگر ایینه یک دنیاست تویی معنای دنیایش هر کس به طریقی دل ما می شکند...
-
خالق
شنبه 8 دیماه سال 1386 22:05
ای خالق یکتای من محبوب بی همتای من مولای من مولای من با شور و غوغایی به سر ایم به سویت هر سحر مولای من مولای من گر من گناهی کرده ام رو بر درت اورده ام دل پیش تو گسترده ام امیدها پرورده ام مولای من مولای من حق علی شاه نجف ان صدر ایوان شرف عمرم به عصیان شد تلف استغفرالله العظیم
-
یآمولا
شنبه 8 دیماه سال 1386 21:46
نه نه فقط بنده به ذات ازلی مینازد ناشر حکم ولایت به علی می نازد گر بنازد به علی شیعه ندارد عجبی عجب اینجاست خدا هم به علی می نازد
-
غدیر
شنبه 8 دیماه سال 1386 19:58
غدیریعنی بیان راز هستی غدیر یعنی برون از بت پرستی غدیر یعنی پر از الاله ای یاس غدیر یعنی وجود پاک احساس
-
یا علی
شنبه 8 دیماه سال 1386 19:52
مرغان هوا ناد علی می گو یند گلهای چمن علی علی می گویند هر برگ درخت اندرین عرض و سما الله و محمد علی می گویند
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 دیماه سال 1386 00:35
عید سعید غدیر خم بر شیعیان مبارک باد
-
وداع
جمعه 7 دیماه سال 1386 20:22
روی هر سینه سری تکیه کند وقت وداع سر ما وقت وداع گوشه ی دیوار گریست خنده ی تو بدرقه ی راه منه چشمونه تو ماه شبه تار منه تا که میام پر بزنم از قفسه خالیه عشق قلب تو اکنده ز مهر تو سرنوشت یار منه دلم میخواد داد بزنم تا که بگم مال منی زندگی زندونه اگه بهم نگی دوسم داری بغض تو گلوم اشک تو چشام بازم میگم خاطر خواتم فاصله...
-
جبران
جمعه 7 دیماه سال 1386 02:05
دلم می خواد یه چیزی رو بدونی دیگه نه عاشقی نه اسمونی منم دیگه تصمیم رو گرفتم اصلا نمی خوام که پیشم بمونی دیشب که داشتم فکرامو می کردم دیدم با تو تلف شده جونیم یادت می یاد منتم و کشیدی تا فقط بهت بدم نشونی یادت می یاد روی درخت نوشتی تا منو داری برام میخونی یادت می یاد حتی سلام منو گفتی به هیچ کس نمی رسونی نگو خجالت می...
-
دل
جمعه 7 دیماه سال 1386 01:30
به هر کس دل نهادم بیوفا شد چو پابندش شدم از ما جدا شد به اشک و اه من خندید و خندید فغانها از دل دیوانه سر شد شما ای دوستان این را بدانید کتاب سر نوشتم را بخوانید گناه من گناه بی گناهیست تمام هستیم غر ق تباهیست به هر کس می رسم این نکته گویم که راه عشق را هرگز نپوید
-
گناه
جمعه 7 دیماه سال 1386 01:11
در این دنیا نکردم من گناهی فقط کردم به چشمانت نگاهی اگر باشد نگاه من گناهی مجازاتم بکن هر تور که خواهی
-
تیغ
پنجشنبه 6 دیماه سال 1386 00:33
دیدکه تیغ شمشیر یکی را دو تا کرد تاتاکرد بنازم به تیغ عشق که دو تا رو یکی کرد
-
دل
چهارشنبه 5 دیماه سال 1386 20:18
دل بشکسته را خرسند کردن مشکل است شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است بار حمالان به دوش خود کشیدن ننگ نیست زیر بار منت نامرد رفتن مشکل است
-
بهانه
چهارشنبه 5 دیماه سال 1386 13:06
کنار اشنایی تو اشیانه می کنم فضای اشیانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال میکند برای چه تو زنده ای و من برای زندگی تو را بهانه می کنم
-
نامه
چهارشنبه 5 دیماه سال 1386 12:59
قفس دیدم رهایی یادم امد تو رفتی بی وفایی یادم امد چو بانگ نامه بر در کوچه پیچید چکید اشکم جدایی یادم امد
-
تنها
چهارشنبه 5 دیماه سال 1386 01:19
در غریبی ناله کردم هیچ کس یادم نکرد در قفس جان دادم وصیاد ازادم نکرد جدایی تا نیفتد دوست قدر دوست نداند شکسته استخوان داند بهای مومیایی را
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 دیماه سال 1386 00:58
در این دنیا که مردانش عصا از کور میدزدند من خوش باور از انها محبت ارزو دارم
-
خدا
چهارشنبه 5 دیماه سال 1386 00:53
ای که با نامت جهان اغاز شد دفتر ما هم بنامت باز شد دفتری کز نام تو زینت گرفت کار ان از چرخ بالاتر گرفت
-
زیبا
چهارشنبه 5 دیماه سال 1386 00:36
زیبا ترین بهار تقدیم تو باد اواز خوش هزار تقدیم تو باد گویندکه لحظه ایست روییدن عشق این لحظه هزار بار تقدیم تو باد
-
دوست داشتن
سهشنبه 4 دیماه سال 1386 20:18
در سفر میدیدم مرز یک واژه بی خاصیت است و جهان دهکده ای است که صدای همه را میشنوی همه را می بینی