اگر چشمان من دریاست
تویی فانوس شبهایش
اگر حرفی زدم از گل
تویی معنا ومفهومش
اگر یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
به شرط انکه گهگاهی تو هم از من کنی یادی
وفایش با جفایش هر دو نیکوست
تفاوت کی کند چون دارمش دوست
یاد ان روز که در صفحه شطرنج دلت
شاه عشق بودم وبا کیش رخت مات شدم
مرغ را دوست دارم نه در قفس
عشق را دوست دارم نه در هوس
تو را دوست دارم تا اخرین نفس
کاش یا رب اشناییها نبود
یا بدنبالش جداییها نبود
یا که او با من نمی شد اشنا
یا که او از من نمی کردی جدا
قلبی که به یک لحظه دو صد عشق پذیرد
باید که چنین قلبی ز اندوه بمیرد
بی عشق و محبت نتوان زیست ولیکن
یک قلب چگونه دو محبت بپذیرد
شما برای شعر گفتن از احساس جوانگرایانه برخورداری سعی کن عیطه اشعارت را گسترده کنی
موفق باشی